فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خطبه 201 - خطبه وقتی‌ از او درباره احاديث دروغ و اخبار ضد و نقيض پرسيدند


مطلب قبلی خطبه 200
خطبه 202 مطلب بعدی


نحوه نمایش
متن عربی متن ترجمه
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
وَ قَدْ سَاَلَهُ سائلٌ عَنْ اَحاديثِ الْبِدَعِ وَ عَمّا فى اَيْدِى
وقتی‌ از او درباره احادیث دروغ و اخبار ضد و نقیض که در میان
النّاسِ مِنِ اخْتِلافِ الْخَبَرِ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:
مردم پخش است پرسیدند، در پاسخ فرمود:
اِنَّ فى اَيْدِى النّاسِ حَقّاً وَ باطِلاً، وَ صِدْقاً وَ كَذِباً، وَ ناسِخاً
همانا در دست مردم حق و باطل، و راست و دروغ، و ناسخ
وَ مَنْسُوخاً، وَ عامّاً وَ خاصّاً، وَ مُحْكَماً وَ مُتَشابِهاً، وَ حِفْظاً وَ وَهْماً.
و منسوخ، و عام و خاص، و محکم و متشابه، و قطعی‌ و ظنّی‌ وجود دارد.
وَ لَقَدْ كُذِبَ عَلى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَسَلَّمَ عَلى عَهْدِهِ
و آنقدر در زمان رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه وآله به آن حضرت دروغ بسته شد
حَتّى قامَ خَطيباً فَقالَ: «مَنْ كَذَبَ عَلَىَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ
تا جایی‌ که در میان مردم به سخن برخاست و فرمود: «هر کس عمداً بر من دروغ ببندد جایگاه خود
مِنَ النّارِ.» وَ اِنَّما اَتاكَ بِالْحَديثِ اَرْبَعَةُ رِجال لَيْسَ لَهُمْ خامِسٌ:
را در آتش تهیه ببیند». حدیث را یکی‌ از چهار نفر نزد تو آورند که پنجمی‌ ندارند:
رَجُلٌ مُنافِقٌ مُظْهِرٌ لِلاْيمانِ، مُتَصَنِّعٌ بِالاِْسْلامِ،
اول مردی‌ که منافق است و تظاهر به ایمان دارد، و خود را در پوشش اسلام نشان می‌ دهد،
لايَتَاَثَّمُ وَ لايَتَحَرَّجُ، يَكْذِبُ عَلى رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
گناه را گناه نداند و از معصیت پروا ننماید، عمداً به رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه وآله
مُتَعَمِّداً. فَلَوْ عَلِمَ النّاسُ اَنَّهُ مُنافِقٌ كاذِبٌ لَمْ يَقْبَلُوا مِنْهُ،
دروغ می‌ بندد. اگر مردم بدانند که او منافق و دروغگوست حدیث را از او نمی‌ پذیرند،
وَ لَمْ يُصَدِّقُوا قَوْلَهُ، وَلكِنَّهُمْ قالُوا: صاحِبُ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ
و گفتارش را باور نمی‌ کنند، ولی‌ می‌ گویند: صحابی‌ پیامبر صلّی‌ اللّه علیه
عَلَيْهِ وَ آلِهِ، رَآهُ وَ سَمِعَ مِنْهُ وَ لَقِفَ عَنْهُ، فَيَأْخُذُونَ بِقَوْلِهِ.
و آله است که رسول خدا را دیده و از او حدیث شنیده و از او فرا گرفته، بنابراین گفتارش را فرا می‌ گیرند.
وَ قَدْ اَخْبَرَكَ اللّهُ عَنِ الْمُنافِقينَ بِما اَخْبَرَكَ، وَ وَصَفَهُمْ بِما وَصَفَهُمْ
و خداوند تو را در قرآن از منافقین خبر داده، و آنان را چنانکه باید
بِهِ لَكَ. ثُمَّ بَقُوا بَعْدَهُ فَتَقَرَّبُوا اِلى اَئِمَّةِ الضَّلالَةِ وَالدُّعاةِ اِلَى النّارِ
معرفی‌ نموده. اینان پس از پیامبر ماندند، و با دروغ و بهتان به پیشوایان گمراهی‌ و دعوت کنندگان به
بِالزُّورِ وَالْبُهْتانِ، فَوَلَّوْهُمُ الاَْعْمالَ، وَ جَعَلُوهُمْ حُكّاماً عَلى رِقابِ
آتش تقرب جستند، آنان هم به منافقان ریاست دادند، و این نابکاران را مالک رقاب
النّاسِ، فَاَكَلُوا بِهِمُ الدُّنْيا، وَ اِنَّمَا النّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيا
مردم ساختند، و با کمک این تبهکاران دنیا را خوردند، و بدون شک مردم برای‌ دنیای‌ خود همراه حاکمانند
اِلاّ مَنْ عَصَمَ اللّهُ. فَهذا اَحَدُ الاَْرْبَعَةِ.
مگر کسی‌ که خداوند او را حفظ کند. این منافق یکی‌ از آن چهار نفر است.
وَ رَجُلٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللّهِ شَيْئاً لَمْ يَحْفَظْهُ عَلى وَجْهِهِ، فَوَهِمَ
دوم کسی‌ است که از رسول خدا مطلبی‌ شنیده اما آن را چنان که باید حفظ نکرده، و در آن دچار
فيهِ، وَ لَمْ يَتَعَمَّدْ كَذِباً، فَهُوَ فى يَدَيْهِ وَ يَرْويهِ وَ يَعْمَلُ بِهِ
اشتباه شده و عمداً دروغ نبسته، پس آن حدیث در اختیار اوست و آن را روایت می‌ کند و به آن عمل می‌ نماید
وَ يَقُولُ: اَنَا سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ. فَلَوْ عَلِمَ
و می‌ گوید: آن را از رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه وآله شنیدم. اگر مسلمانان
الْمُسْلِمُونَ اَنَّهُ وَهِمَ فيهِ لَمْ يَقْبَلُوهُ مِنْهُ، وَ لَوْ عَلِمَ هُوَ اَنَّهُ كَذلِكَ
اشتباه او را بدانند از او قبول نمی‌ کنند، و اگر خود او به اشتباهش آگاه می‌ شد آن گفته را
لَرَفَضَـهُ .
وامی‌ گذاشت.
وَ رَجُلٌ ثالِثٌ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ شَيْئاً
سومین نفر مردی‌ است که مطلبی‌ از رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه وآله شنیده که ابتداءً حضرت
يَأْمُرُ بِهِ، ثُمَّ اِنَّهُ نَهى عَنْهُ وَ هُوَ لايَعْلَمُ، اَوْ سَمِعَهُ
به آن امر فرموده سپس از آن نهی‌ کرده و او از نهی‌ حضرت بی‌ خبر است، یا چیزی‌ را شنیده که
يَنْهى عَنْ شَىْء، ثُمَّ اَمَرَ بِهِ وَ هُوَ لايَعْلَمُ، فَحَفِظَ الْمَنْسُوخَ
حضرت نهی‌ فرموده، ولی‌ بعد از آن به آن امر کرده و او آگاه نیست، پس امری‌ که با نهی‌ نسخ شده،
وَ لَمْ يَحْفَظِ النّاسِخَ، فَلَوْ عَلِمَ اَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضَهُ،
یا نهیی‌ را که با امر نسخ شده حفظ کرده و نسخ کننده را نیافته، و اگر می‌ دانست آن مطلب نسخ شده نقل نمی‌ کرد،
وَ لَوْ عَلِمَ الْمُسْلِمُونَ اِذْ سَمِعُوهُ مِنْهُ اَنَّهُ مَنْسُوخٌ لَرَفَضُـوهُ.
و اگر مسلمانان می‌ دانستند که آنچه را از او شنیده اند نسخ شده مورد عمل قرار نمی‌ دادنـد.
وَ آخَرُ رابِعٌ لَمْ يَكْذِبْ عَلَى اللّهِ وَ لا عَلى رَسُولِهِ، مُبْغِضٌ
چهارمین نفر کسی‌ است که بر خدا و پیامبرش دروغ نبسته، او به خاطر ترس
لِلْكَذِبِ خَوْفاً مِنَ اللّهِ وَ تَعْظيماً لِرَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ،
از حق و بزرگداشت پیامبر صلّی‌ اللّه علیه وآله دشمن دروغ است،
وَ لَمْ يَهِمْ، بَلْ حَفِظَ ما سَمِعَ عَلى وَجْهِهِ، فَجاءَ بِهِ عَلى ما سَمِعَهُ،
و گرفتار اشتباه هم نشده، بلکه آنچه را شنیده به همان صورت حفظ کرده، و آن را طبق شنیده خود روایت می‌ کند،
لَمْ يَزِدْ فيهِ وَلَمْ يَنْقُصْ مِنْهُ، فَهُوَ حَفِظَ النّاسِخَ فَعَمِلَ بِهِ، وَ حَفِظَ
چیزی‌ به آن نمی‌ افزاید و از آن چیزی‌ نمی‌ کاهد، ناسخ را حفظ کرده به آن عمل می‌ کند، منسوخ را
الْمَنْسُوخَ فَجَنَّبَ عَنْهُ، وَ عَرَفَ الْخاصَّ وَ الْعامَّ وَ الْمُحْكَمَ
حفظ نموده از آن اجتناب می‌ورزد، خاص و عام و محکم
وَالْمُتَشابِهَ، فَوَضَعَ كُـلَّ شَـىْء مَوْضِعَـهُ.
و متشابه را شناخته، و هر مطلبی‌ را در جای‌ معین خود قرار داده.
وَ قَدْ كانَ يَكُونُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الْكَلامُ لَهُ
گاهی‌ سخنی‌ از رسول خدا صلّی‌ اللّه علیه وآله صادر می‌ شد که دارای‌ دو
وَجْهانِ: فَكَلامٌ خاصٌّ وَ كَلامٌ عامٌّ، فَيَسْمَعُهُ مَنْ لايَعْرِفُ ما عَنَى
جنبه بود: سخنی‌ خاص، و سخنی‌ عام، شنونده ای‌ که قصد خدای‌ سبحان و
اللّهُ سُبْحانَهُ بِهِ وَ لا ما عَنى رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ،
و رسول صلّی‌ اللّه علیه وآله را از آن نمی‌ دانست آن را می‌ شنید
فَيَحْمِلُهُ السّامِعُ وَ يُوَجِّهُهُ عَلى غَيْرِ مَعْرِفَة بِمَعْناهُ وَ ما قُصِدَ بِهِ
و بدون فهم معنای‌ آن و اینکه از آن چه قصدی‌ شده و برای‌ چه
وَ ما خَرَجَ مِنْ اَجْلِهِ. وَ لَيْسَ كُلُّ اَصْحابِ رَسُولِ اللّهِ صَلَّى اللّهُ
صادر شده آن را توجیه می‌ کرد. همه یاران پیامبر صلّی‌ اللّه
عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ مَنْ كانَ يَسْاَلُهُ وَ يَسْتَفْهِمُهُ، حَتّى اَنْ كانُوا لَيُحِبُّونَ
علیه وآله این طور نبودند که از حضرت بپرسند و معنایش را بخواهند، تا جایی‌ که عده ای‌ دوست داشتند
اَنْ يَجىءَ الاَْعْرابِىُّ اَوِالطّارِىءُ فَيَسْاَلَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ حَتّى يَسْمَعُوا.
عربی‌ بیابانی‌ یا تازهواردی‌ از راه برسد و از حضرت سؤال کند و آنان پاسخ آن را بشنوند.
وَ كانَ لايَمُرُّ بى مِنْ ذلِكَ شَىْءٌ اِلاّ سَاَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ.
اما بر خاطر من چیزی‌ از این امور نگذشت جز اینکه از حضرت پرسیدم و آن را حفظ کردم.
فَهذِهِ وُجُوهُ ما عَلَيْهِ النّاسُ فِى اخْتِلافِهِمْ وَ عِلَلِهِمْ فى رِواياتِهِمْ.
به هر صورت این است علل اختلاف مردم در احادیث، و وجوه پراکندگی‌ آنان در روایات.



پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^